سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دیدار امام با فرزدق شاعر 

در راه فرزدق شاعر آن حضرت (ع) را دیده سلام کرد و گفت : ای فرزند رسول خدا(ص)! چگونه به کوفیان دل می بندی با اینکه پسر عمت مسلم بن عقیل و پیروانش را کشتند! دیدگان امام(ع) اشکبار شد و فرمود: خدا مسلم را رحمت کند، او به سوی آسایش الهی و ملکوت عطرآگین و بهشت و خشنودی خدا رخت بربست. او تکلیف خود را انجام داد و هنوز تکلیف ما باقی است. سپس این اشعار را سرود:

اگر دنیا ارزشمند به شمار می آید پاداش خداوند برتر و شریف تر است.

و اگر بدنها برای مرگ پدید آمده اند، پس در راه خدا با شمشیر کشته شدن بهترین است. و اگر روزی آدمیان به تقدیر الهی تقسیم گشته است پس در طلب آن آزمند نبودن زیباترین است. و اگر گردآوری ثروت دنیا برای واگذاردن است، پس چرا آدمی در انفاق آن بخل می ورزد. امام (ع) به دختر مسلم (ع) فرمود: دخترم! من پدر تو و دخترانم خواهران تواند.

 





برچسب ها : همراه حسین از مکه تا کربلا  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 93
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 923664
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 1:43 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات